پرنیا  عشق بابا سجادپرنیا عشق بابا سجاد، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره
پریسا عشق باباپریسا عشق بابا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

پــــــــــــرنیــــــــا هستی مامان

سلامی زبوی خوش اشنائی

  بچه های نا زو توپلی سلام ما چند شب پیش خونه عمه پرنیا خانوم دعوت افطاری بودیم و منم برای سورپرایز اونا اگه گفتین چه کار کردم؟ اراه :من عکسای پرنیا جونو که قالب کرده بودم و بابای یکی از بچه های ناز ادرس وبلاگ رو برام تلگراف کرده و بود که دست گلش درد نکنه .همه رو بردم روی سی دی رایت کردم و بعد از شام نشون دادم وای که چه حالی بردن و چه قدر سورپرایز شدن. اخه عکسای پسر عمه پرنیا جون هم بود دیگه بیشتر عمه جونش خوشحال شد.. بچه یه سورپرایز دیگه دارم این که:امشب مهمون داریم مامان بزرگ و بابایی و عمه پرنیا افطار پیش ما هستن اگه گفتین میخوام چه کار کنم:؟ اره بچه های ناز .تمام اون عکسا رو دادم برا چاپ خیلی قشنگ شدن ...
5 شهريور 1390

بدون عنوان

    افسانه بافی کودکان بحثی مختصر در زمینه خیالبافی کودکان داشتیم و فواید و عوارض آن را برشمردیم و به این نتیجه رسیدیم که این حالت نباید در کودکان تداوم یابد بدان خاطر که آنها را از واقعیت ها، پذیرش مسئولیت ها و موفقیت در امور بعدی حیات دور می سازد. و در این مقاله که به گونه ای مختصرتر مطرح خواهد شد جلوه ای از خیالبافی کودکان را که به افسانه بافی منجر شده است عرضه خواهیم داشت. این حالت نیز از مشکلاتی است که دامنگیر والدین و مربیان کودک است و زمینه را برای بسیاری از سقوط ها و عدم موفقیت ها فراهم می سازد. حالتی است که در بسیاری از کودکان خیالباف و حتی گروهی از آنها که دچار بیماری های روانی هستند و در سن...
5 شهريور 1390

بدون عنوان

  احساسات در کودکان احساسِ گناهِ کودک فرصتی است برای آموختن مسؤولیت‌پذیری و دانستن پیامدهای رفتارش. واکنش والدین نسبت به خطای کودک می‌تواند تاثیر عظیمی بر تقویت ( یا تضعیف) وجدان کودک، قابلیت یادگیری درست و نادرست، و سطح علاقه به اجتماع و مسؤولیت‌پذیری او دارد. کودکانی که اجازه می‌یابند احساسات خود را درک و احساس کنند و والدین‌شان به آن‌ها کمک می‌کنند که احساسات‌شان را بشناسند و از آن‌ها درس بگیرند؛ در حال آموختن مهارت برخورد به روش مسؤولانه با مسائل زندگی هستند. در صورتی که احساسات بچه‌ها سرکوب ‌شود آن‌ها با سوءرفتار در اشکال گوناگون احساس خود را بیان ...
3 شهريور 1390

مطالب جالب و خواندنی در مورد کودکان

    کودکان وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند می آموزند بی اعتماد به خود باشند. وقتی با خشونت زندگی می کنند می آموزند که جنگجو باشند. وقتی با ترس زندگی می کنند می آموزند که بُزدل باشند. کودکان وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند می آموزند بی اعتماد به خود باشند. وقتی با خشونت زندگی می کنند می آموزند که جنگجو باشند. وقتی با ترس زندگی می کنند می آموزند که بُزدل باشند. وقتی با ترحم زندگی می کنند می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند. وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند. وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند. اما اگر با شکیبایی زندگی کنند بردباری را می آموزند. اگر...
3 شهريور 1390

بدون عنوان

    عروسک    عروسک خوشگل و نازم توئی   با چشمون آبی و لپ گلی وقتی که نازت میکنم  می خندی   موقع خواب چشمونتو می بندی   رختخواب سفید و توری داری   تا که برات قصه نگم بیداری   منم برات موقع خواب همیشه   قصه می گم قصه گرگ و میشه   ...
2 شهريور 1390

بدون عنوان

         تقدیم به همه دخترای  ناز و زیبا و تقدیم به دخترم parniya دخترک لپ گلی             بیا بکن بلبلی بس که نمک می ریزی             پیش همه عزیزی خیلی قشنگ و پاکی       بدون گرد و خاکی سرت رو شونه کردی      بافتی و دونه کردی خیلی قشنگ می خندی     بخند بخند که قندی با ادبی تو دختر          از همه کس تو بهتر   ...
2 شهريور 1390

مولا علی حیدر

  بچه های دوست داشتنی سلام این شعری که این جا مینویسم شعری است که زمان دبیرستان یه کم طبع شعر داشتم و بر مبنای یه شعر از یک شاعر سرودم تقدیم به همه دوستا گلم به امید این که مولا علی نگهدار همه تون باشه ... دیشب در خیال خویش عکس یک دلبر کشیدم زحمت بسیار بردم ذلت بی حد کشیدم اول از زلفش گرفتم تا کشم یک خرمن گل دوم از کیسوی ماهش واژگون از سر کشیدم میکشیدم ابروانش تا سحر بر صفحه دل وای از این ابرو کشیدن هر طرف محشر کشیدم در میان لب کشیدن نقطه ای افتاد بالا با زبان پاکش نمودم بهتر از اول کشیدم در سخاوت همچو رستم در شجاعت حاتم طاعی گدای استانش صبح چون شد فهمیدم آن شب ...
2 شهريور 1390

درد دلی با خدا

  ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﮐﻨﯽ؟ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩﻡ: ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﺧﺪﺍ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﺑﺪﯾﺖ ﺍﺳﺖ، ﭼﻪ ﺳﺆﺍﻻ‌ﺗﯽ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﭙﺮﺳﯽ؟ ﻣﻦ ﺳﺆﺍﻝ ﮐﺮﺩﻡ: ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭﺁﺩﻣﻬﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ؟ ﺧﺪﺍ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: - ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺧﻮﺩ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﻋﺠﻠﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﭽﻪ ﺷﻮﻧﺪ. - ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﭘﻮﻝ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﺮﺝ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎﺯ ﯾﺎﺑﻨﺪ. -ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪ...
2 شهريور 1390

خدایا کمکم کن

    ﺧﺪﺍﯾﺎ…ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ…ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻦ، ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻦ ﮐﻪ  ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﭘﻨﭽﺮﻩ ﯼ ﺩﻟﻢ ﺭﺍﺭﻭﺑﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﮕﺸﺎﯾﻢ… ﺧﺪﺍﯾﺎ…ﯾﺎﺭﯾﻢ ﮐﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﻍ ﺧﺴﺘﻪ ﺩﻟﻢ ﺭﺍﮐﻬﺪﯾﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻕﻓﺲ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭﺍﺳﻤﺎﻥ ﺁﺑﯽ ﻋﺸﻖ ﺗﻮﭘﺮﻭﺍﺯﺩﻫﻢ… ﺧﺪﺍﯾﺎ..ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ…ﯾﺎﺭﯾﻢ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺷﻮﻕ ﭘﺮﻭﺍﺯﺭﺍﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺧﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻡ ….. ﺧﺪﺍﯾﺎ…ﺗﻮﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺩﺭﺩﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺭﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﺯﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ  ﻭﺭﻫﺎﺷﺪﻥ  ﺩﺭﮔﺮﺩﺍﺏ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻭﺳﺮﺩﺭﮔﻤﯽ  ﺍﺳﺖ…ﭘﺲ ﺗﻮﺍﯼ ﮐﺮﺩﮔﺎﺭ ﺑﯽ ﻫﻤﺘﺎ ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺭﯼ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﭘﯽ ﺑﺒﺮﻡ ﺗﺎﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﺭﻭﺯﺑﻪ  ﺭﻭﺯﺑﻪ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺳﺮ ﭼﺸﻤﻪ ﺗﻤﺎﻡ  ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﻧﺰﺩﯾﮏ ...
2 شهريور 1390

مناجات با خدا حرف دل با معبود یکتا

من دچار می شوم به عاشقی …   بالهایی دارم از جنس خیال با تنی خیس از مه ، به طواف ماه می روم . آهنگ حروف نامت که از لبانم می گذرد وسعت آسمان قلبم را می رقصاند و دستهایم را که هوایت می چرخانم ، رها می شوم از سنگینی زمین . آسمــــانی در من اتفاق می افتد و فوج فوج ستاره ، تاریکی صورتم را می بوسد و در اولین پگاه چشمهایم شوق دیدنت را بر تارک آسمان نقاشی می کنند و من دچار می شوم به عاشقی …! انگار تمام ستارگان به تن نیلوفری ام می پیچند خداگونه بزرگ می شوم و چقدر مهربان می شود آسمان با من ! وه ! که شیرین است رویای به تصویر کشیدن دیدنت … راستی هیچ میدانی فاصله نذر خاک تا اجابت آسمان ، گاهی فقط یک قطره اشک ...
2 شهريور 1390